تعهد اصلی مهم برای همه بهویژه نمایندگان مجلس است و پس از انتخابات و رأی آوردن نمایندگان جامعه در انتظار تحقق وعدههای نمایندگان مینشیند. تعهداتی که در قالب یک لیست انتخاباتی مطرح شده است و تحقق آن در گرو رفتار هماهنگ تمام اعضای این لیست است. لیست امید مجلس دارای کرسیهای زیادی در پارلمان دهم است اما برخی از اعضای این لیست به تعهدات خود پایبند نماندند و لیست امید را تنها کلید ورود به مجلس میدانستند. این در حالی است که جامعه بحق رفتار هر یک از اعضای این لیست را به پای جریان حامی آن یعنی اصلاحطلبان میداند مانند چالشی که میان نماینده سراوان و مامور گمرک ایجاد شد. در این چالش دیگر نماینده سراوان مورد بازخواست جامعه نبود بلکه اینگونه مطرح شد چالش میان عضو فراکسیون امید و مامور گمرک بوده است. در راستای بررسی اتفاقات اخیر در مجلس و برخی رفتارهای غیرتشکیلاتی در بهارستان حمیده زرآبادی نماینده قزوین با «آرمان» به گفتوگو پرداخته است که در ادامه میخوانید.
به نظر شما حواشی اخیر به وجود آمده حول مجلس و نمایندگان به چه دلیلی است و آیا مقصر این حاشیهها نمایندگان هستند یا عوامل دیگری به آن دامن میزنند؟
به نظر میرسد که با نزدیک شدن زمان انتخابات مجلس در اسفند 98، تخریبها علیه نمایندگان بیشتر میشود؛ هم در سطح ملی و هم منطقهای و حوزههای انتخابیه. اما یک بخشی هم باز میگردد به رفتار خود نمایندگان که بستری را فراهم میآورند که جایگاه مجلس را خدشهدار میکند. نمایندگان به علت آنکه در معرض انتخاب مستقیم مردم هستند و همواره باید با مردم ارتباط رودررو داشته باشند، چرا که در غیر اینصورت تخریبها منجر به بیاعتمادی به نمایندگان و خدشهدار شدن این جایگاه میشود. از سویی رفتار برخی نمایندگان هم به این امر سرعت میبخشد و از ابعاد مختلفی مجلس مورد هجمه واقع میشود.
جو مجلس چنین است یا رفتار نمایندگان پرخاشجو و بدون سعهصدر است؟ یعنی برونداد رفتارها و مواضع نمایندگان در نزد افکارعمومی چندان مثبت نیست.
فکر نمیکنم میانگین رفتارهای نمایندگان، منفی و یا بدون سعه صدر و صبر و تحمل باشد. نمایندگان هر هفته در حوزههای انتخابیه خود حاضر میشوند، به مراجعات مردمی پاسخ میدهند و در مجامع و همایشها حضور پیدا میکنند که اینگونه رفتارها غالبا مثبت و معقول است. اما تعداد محدودی هستند که رفتار آنها شبهناک است و چون هیاهوی بسیاری ایجاد میکنند، باعث بدبینی به مجلس میشود، افکار عمومی را به خانه ملت بیاعتماد میکند و مجلس زیر سوال میرود.
شاهد رفتارها و گفتار پرخاشگرانه و نامناسب از مردم در سطح جامعه هم هستیم، اما از یک نماینده مجلس انتظار میرود حداقل جایگاه حقوقی خود را در نظر داشته باشد و فرقی با سایر اقشار جامعه داشته باشد. با این حال آیا مجلس قصد دارد از جایگاه خود دفاع کند و عکسالعمل درخوری در رابطه برخی رفتارها داشته باشد؟
قطعا این مساله در مجلس هم توسط هیأت نظارت بر رفتار نمایندگان و هم هیات رئیسه بررسی خواهد شد. اولا در هر اتفاقی، تمام تقصیرها بر گردن یک نفر یا یک طرف قضیه نیست. باید ابعاد مختلف موضوع (رفتار توهینآمیز نماینده سراوان در ساختمان گمرک) بررسی شود اما نکته دوم این است که اتفاقهای این چنینی نشان دهنده یک ضعف عمده در عرصه سیاسی کشور است و آن نبود احزاب یا جایگاه قدرتمند تحزب در کشور است. اکنون هر نماینده خودش باید پاسخگوی رفتارش باشد در حالی که اگر نمایندگان به احزاب وابسته بودند و از آن طریق به پارلمان راه پیدا میکردند، این رفتارها در حزب مربوطه مورد بررسی و کنترل قرار میگرفت و افرادی که رفتار نامناسب و دون شأنی داشته باشند، پس زده میشوند. به نظرم به دلیل نبودن احزاب قوی، این اتفاقات رخ میدهد و کسی هم پاسخگو نیست. اگر در کشور انتخابات به شکل حزبی برگزار شود، این مسائل به حداقل خواهد رسید. نکته بعدی معیارها و شاخصهایی است که برای انتخاب نمایندگان در نظر گرفته میشود، چندان مناسب نیست و باید در این معیارها تجدیدنظر کرد.
به نکته مهمی اشاره کردید و آن عدم جایگاه مناسب و قوی احزاب در انتخابات است اما برخی از نمایندگانی که اخیرا حاشیهساز شدهاند، منتسب به فراکسیون امیدی هستند که اعضای آن را نمایندگان اصلاحطلب تشکیل میدهند. این فراکسیون در موضوعات اینچنین منفعل عمل میکند. دلیل این امر چیست؟
تا آن جایی که بنده مطلع هستم موضوع نماینده سراوان در هیأت رئیسه فراکسیون مطرح شده و در حال بررسی است. در این اتفاق فقط آن نماینده مقصر نبوده است. مجموعهای از رخدادها باعث بهوجود آمدن حادثه شده است که البته رفتار نماینده مربوطه دارای اشکال بوده است. این موضوع باید به دقت بررسی شود تا بتوان به درستی درباره آن قضاوت کرد. نکتهای که مهم است نبودن حزب و انتخاب افراد از طریق احزاب است. درست است مردم به لیست امید در سراسر کشور رأی دادند و انتظاراتی دارند، اما زمانی که لیستها بسته میشد، افرادی وارد آن شدند و تعهد دادند که رفتارشان تشکیلاتی و حزبی باشد و نه فردی که پس از رأی آوردن و ورود به مجلس، تک روی کردن و به تعهد خود پایبند نبودند. هیچ ابرازی هم برای توبیخ و بازخواست رفتار غیرتشکیلاتی آنها وجود ندارد. به دلیل اینکه این نمایندگان از دل یک حزب مشخصی انتخاب نشدهاند که رفتار تشکیلاتی انجام دهند و از سویی بر پیمان خود بمانند. بنابراین چگونه میتوان این افراد را مورد بازخواست قرار داد؟ اکنون آن تشکیلات یا فراکسیون باید پاسخگو باشند. اکنون اعضای فراکسیون حدود 110 نفر هستند اما در هنگام رأی گیری تنها 70 تا 80 رأی تشکیلاتی داده میشود! بهنام لیست امید، حدود 160 نماینده وارد مجلس شدند، فراکسیون 110 نماینده دارد و رأی تشکیلاتی در صحن علنی هم 80 رأی است! این اعداد را کنار هم بگذارید متوجه خواهید شد که جریان چیست. برخی در رأیگیریها هم مسائل قومی، منطقهای، سیاسی و غیره را ارجح به رفتار و نظر تشکیلاتی و فراکسیونی میدانند و حتی گاهی نظر شخصی خود را بالاتر از نظر فراکسیون میدانند که معنایش عدم خروجی مناسب یک تشکیلات است. از سویی مردم از فراکسیون امید، انتظار کار تشکیلاتی و منسجم دارند. یک رفتار حزبی مدنظر رأی دهندگان است اما در واقعیت چنین امری رخ نمیدهد. همین تناقض باعث رنجش و ناامیدی مردم میشود، بنابراین زمانی خروجی مثبت و قابل قبولی از سوی نمایندگان مشاهده خواهد شد که احزاب زمام امور را در دست بگیرند.
این یک اشکال عمده در عرصه سیاسی کشور این است که پارلمان داریم اما حزب نداریم. این تناقض را چگونه میتوان رفع کرد؟ اکنون نماینده پاسخگوی رفتارش است و نه تشکیلات؟
در حزب رفتار نامناسب و غیرتشکیلاتی یک فرد، به منزله پایان کار سیاسی او خواهد بود و تشکیلات برای همیشه چنین فردی را طرد خواهد کرد اما جالب است در کشور ما افراد متعددی با یک لیست مشخصی (لیست امید) وارد مجلس شدهاند و پس از آن به فراکسیون و گروه دیگری پیوستهاند! این امر هم کاملا در مجلس ما پذیرفته شده و فاقد اشکال است. اکنون یک فراکسیون مستقل در مجلس وجود دارد که عده اندکی از اعضای آن در هیچکدام از لیستهای انتخاباتی نبودند اما تعداد زیادی از مستقلین در لیست امید یا لیست اصولگرایان بودند و به راحتی برای خود فراکسیون سیاسی دیگری تشکیل دادند. در کار حزبی و تشکیلاتی هرگز چنین اتفاقی رخ نمیدهد.
در واقع قبح عمل غیرتشکیلاتی و پشت کردن به تعهدات سیاسی، در کشور شکسته شده و کار حزبی فاقد اعتبار و ارزش است.
بله؛ این موضوعات و تعهدها هیچ اهمیتی برای افراد ندارد. ما میخواهیم خروجی عرصه سیاسی و عملکردهای ما مانند کشورهایی باشد که احزاب قوی و موثری دارند، به آن خروجی حتی مثبت نزدیک شود اما حقیقت این است که ورودیهای ما چنین نیست. یعنی افراد با حزب وارد مجلس نمیشدند که بخواهند در ادامه به حزب هم پاسخگو باشند. اکنون باید فراکسیون پاسخگوی رفتار و مواضع یک نماینده باشد، حتی خود فرد هم مسئولیت عمل خود را نمیپذیرد. جالب است بدانید یکسری از نمایندگانی که با لیست امید وارد مجلس شده اند، میگویند ما که نمیخواستیم در لیست امید قرار بگیریم، اصلاحطلبان خودشان دنبال ما آمدند و از ما حمایت کردند! الان که رأی آوردهاند میگویند ما که رأی میآوردیم چه با لیست چه بدون لیست!
اکنون که سپهر سیاسی ایران فاقد احزاب ریشهدار و قدرتمند است و از سویی سرمایه اجتماعی همین احزاب و گروههای سیاسی نیم بند هم در حال ریزش است و شاهد چنین مجلسی و چنان دولتی هستیم، آیا راهکاری برای برون رفت مقطعی از این بحران تشکیلاتی وجود دارد یا اینکه باید همچنان لنگان لنگان به پیش رفت؟
در همین رابطه قرار است احتمالا هفته آینده طرح تغییرات در قانون انتخابات به صحن علنی بیاید تا بنا بر این طرح انتخابات مجلس استانی برگزار شود. تصور میکنم این قانون میتواند گام اول برای کانالیزه کردن و ساماندهی مجلس و انتخاب نمایندگان تلقی کرد. وقتی انتخابات مجلس استانی برگزار شود و چون این کار گستره زیادی خواهد داشت، بنابراین احزاب میتوانند نقش آفرینی بیشتری در لیستها و انتخاب افراد داشته باشند. در بسیاری از کشورها مردم هم به افراد و هم به احزاب رأی میدهند. اما در کشور ما چنین نیست. بنابراین در طرح اصلاح قانون انتخابات میتوان گام موثری در این زمینه برداشت. علاوه بر این، اکنون انتخابات مجلس و البته شوراها به شکلی انجام میشود که کاندیداها مجبور میشوند برای رأی آوردن، کارهای عجیب و غریبی انجام دهند. خیلی از نمایندهها شام و ناهار میدهند، در مراسمهایی از قبیل ختم و جشنها شرکت میکنند. این بخشی از کارهایی است که برای رأی گرفتن انجام میدهند. از سویی نمایندگان مجبورند در حوزههای انتخابیه خود کارهایی را پیگیری کنند که اساسا وظیفه نماینده مجلس نیست؛ مانند پیگیری مشکلات راه و جادهها، آب و برق، بهداشت و درمان و... یعنی نماینده نقش یک مسئول و مدیر اجرایی را ایفا میکند! این کارها باید توسط دولت و مدیران استانی و منطقهای صورت بگیرد نه نماینده. اما چون نماینده باید از همان منطقه و همان مردم مجددا رأی بگیرد، مجبور است کارهای اجرایی را هم پیگیری کند. اما اگر انتخابات مجلس استانی شود، مانند کلانشهرهای تهران و مشهد و تبریز و اصفهان که درحقیقت در این شهرها وظایف نمایندگی به شکل اصلی خود نزدیکتر است، در آن صورت میتوان امید داشت که سایر شهرها و مناطق هم نمایندگان به وظایف اصلی عمده خود بپردازند تا راه سازی و لولهکشی آب و غیره. بنابراین باید ساختارها را اصلاح کرد تا نماینده برای چنین اموری به وزرا و استانداران و مدیران دولتی مراجعه نکند. در آن صورت نماینده مجلس میتواند به طور کامل به دو وظیفه اصلی خود یعنی «نظارت و قانونگذاری» بپردازند. باید مسائل ریشهای حل شوند تا از ریشه و بنیان مشکلات حل نشوند، به شکلی یا در رفتار و گفتار نمایندگان بروز میکند یا در سایر موارد.
همین که نماینده باید پیگیر مسائل و مشکلات خرد و کلان مردم منطقه و شهر و حوزه انتخابیه خود باشد، اساسا فسادزا نیست؟ یعنی نماینده برای ساخته شدن یا نشدن یک پل، یک جاده یا مدرسه در منطقه خود ممکن است دست به استیضاح وزیری بزند یا بده بستانی انجام دهد؟
به هر حال نمایندگان ابزاری در اختیار دارند که میتوانند از آن طریق پیگیر امور مناطق خود باشند؛ استیضاح، سوال و تذکر یا تحقیق و تفحص. اما اگر مسیر و رویکردها درست و مناسب نباشند، همین ابزارها در جهت غلط و فسادآور استفاده خواهند شد. البته بستر این امور وحدت دارد وگرنه اکثر نمایندگان دنبال این مسائل نیستند. یا نمیتوان گفت مجلس مدام در حال بده بستان با وزرا و مدیران دولتی است؛ خیر به این شکل نیست. باید از جایگاه و شأن مجلس دفاع کرد. به دلیل جایگاه تاثیرگذار و مهم مجلس، به هیچ عنوان نباید این جایگاه را تضعیف کرد در عین حال باید اشکالات آن را هم مطرح کرد. عمده مشکلات ریشهای است و البته بستر رانت و فساد هم فراهم است. اما نکتهای را هم باید اشاره کنم در رابطه با پیگیریهای اجرایی نمایندگان برای مناطق خود و آن بحث «توسعه متوازن» است. مثلا یک یا چند نماینده با رایزنی و پیگیری، در منطقه خود ورزشگاه میسازد، یا یک صنعتی را انتقال میدهد یا امتیاز ویژهای را کسب میکند؛ چرا؟ چون لابی زیادی دارد، ارتباطاتش گستردهتر است و آشنای بیشتری دارد! اما منطقهای که نماینده آن دنبال این مسائل نمیرود، باید محروم باقی بماند. این رویه غلطی است. ما در توسعه متوازن یک روال منطقی داریم و بر همین اساس باید اعتبارات تخصیص داده شود و دولت موظف به اجرا باشد. اما اکنون چنین نیست.
در بحث حاشیههای مجلس، برخی نمایندگان از جمله آقایان مطهری، جلالی و نعمتی از دستهایی گفتند که قصد تخریب وجهه مجلس را دارند. از جمله صداوسیما. آیا فکر میکنید برخی نهادها یا افراد قصد تخریب مجلس را دارند و برخی نمایندگان را دارند؟
در کل تصور میکنم این مسائلی که در حال رخ دادن است را نمیتوان صرفا یک اتفاق کوچک در فضای مجازی دانست. اگر بگوییم اتفاقی بوده و چیزی خاصی نیست، خیلی خوشبینانه به قضیه نگاه کردهایم. بنابراین فکر میکنم برنامهای پشت این فیلمها و حوادث وجود دارد. در بحث مربوط به صداوسیما هم شاهد برخی رفتارهای تبعیض آمیز و جهتدار هستیم. صداوسیما عمدا برخی مسائل را بزرگ میکند و برخی را کمرنگ و بیاهمیت جلوه میدهد. یک مشکل فرهنگی هم در جامعه وجود دارد که از دید مردم، همه مسئولان یکی هستند و مردم تفاوتی بین آنها قائل نیستند. ما هر کاری که انجام دهیم از دید مردم فرقی نمیکند. مثلا برای قهرمان شدن و مطرح شدن بیاییم دولت را نقد کنیم و هجمه وارد آوریم یا مسئول دیگری به مجلس حمله کند و انتقاد نماید، برای مردم هیچ فرقی ندارد. مردم نهایتا به کل سیستم نگاه میکنند و این مشکل باید رفع شود.
اخیرا آقای واعظی رئیس دفتر رئیسجمهوری مطرح کردند که بحث ائتلاف با جریان اصلاحات در سال 92 مطرح بود و ما (نزدیکان روحانی) به سراغ اصلاحطلبان رفتیم اما در سال 96 چنین نبود و آقای روحانی خودش رأی داشت و میتوانست مجددا رأی مردم را به دست آورد. ایشان تلویحا حمایت یا عدم حمایت اصلاحطلبان در سال 96 از روحانی را علیالسویه قلمداد کردهاند.
این نشان دهنده عمق فاجعه در عرصه سیاسی کشور است. آقای واعظی که چنین حرفی زده است باید به این نکته توجه میکردند که اگر قرار بود آقای روحانی سال 96 خودش رأی بیاورد، چرا اکنون اصلاحطلبان باید پاسخگوی عملکرد نامطلوب دولت باشند؟ اگر اصلاحطلبان تاثیری در انتخاب روحانی نداشتهاند، چرا امروز در برابر ناکارآمدیها و عدم تحقق مطالباتی که در دوران تبلیغات انتخاباتی مطرح شد، باید پاسخگوی ناکامیهای دولت روحانی باشند؟ این یک تناقض است و آقای واعظی که چنین ادعایی مطرح کردهاند باید به آن پاسخ دهند. نبود تشکیلات باعث بهوجود آمدن این تناقضات شده و همین امر موجب کاهش سرمایههای اجتماعی احزاب و طیفهای سیاسی میشود (هر چند این سرمایه اجتماعی خیلی ضعیف و اندک باشد). در این شرایط چه کسی باید پاسخگوی ریزش همین سبد رأی و سرمایه اجتماعی اندک احزاب نحیف ما باشد؟ اصلاحطلبان که برای دولت و انتخاب آقای روحانی کم نگذاشتند که حالا در مظان اتهام قرار بگیرند.
آقای واعظی گفتهاند «آقای روحانی و حتی دفتر ایشان رابطه خوبی با اصلاحطلبان دارند. البته با افرادی که انتقادات تندی دارند و گاهی تندروی میکنند رابطهمان خوب نیست». آیا اصلاحطلبان در قبال دولت تندروی دارند؟
سال 96 تیمها افرادی از سوی دولت برای ادامه حمایت اصلاحطلبان از آقای روحانی، نزد اصلاحطلبان و طیفهای مختلف آن آمده بودند. اینکه آقای واعظی میگوید ما نمیخواستم حمایتی شود و خود اصلاحطلبان به میدان آمدند، حرف دقیقی نیست. در 96 آقای جهانگیری هم میتوانست گزینه ما باشد اما نهایتا تصمیم بر این شد که از روحانی حمایت شود. پس خواست دولت هم مطرح بود. اما امر بخواهیم بگوییم چه کسی عبور کرده یا نکرده است، آقای روحانی زمان زیادی است که از اصلاحطلبان عبور کردهاند و بحث عبور اصلاحطلبان از ایشان مطرح نیست و غیر واقعی است.