با توجه به برگشت افراد و گروههای خبری موافق فیلترینگ به تلگرام و با توجه به وضعیت فعلی این شبکه، میتوان چنین برداشت کرد که در اولین سالگرد فیلترینگ تلگرام، بستن این شبکه موفق نبوده است. از طرفی، در کنار این قرار بود پیامرسانهای داخلی ارتقا پیدا کنند که بهنظرم، با توجه به دادههایی که از میان کاربران این شبکهها در دسترس است، این اتفاق هم در کشور رخ نداد و پیامرسانهای داخلی اقبال چندانی بهدست نیاوردند. کندی سرویسدهی و ایرادهایی که کاربران ایرانی به پیامرسانهای بومی میگرفتند، نشان میداد چندان رضایتی در میان همین تعداد کم کاربر نیز وجود ندارد.
در کنار این مسائل، دسترسی گسترده به فیلترشکنها باعث مشکلاتی شد و در درازمدت میتواند بهضرر کشور باشد؛ چون کسانی که برای دسترسی به این شبکهها از فیلترشکن استفاده میکنند، معمولا آن را خاموش نخواهند کرد و همین باعث میشود که به محتواهای نامناسبی دسترسی داشته باشند که در طولانیمدت میتواند آسیبهای اجتماعی و اخلاقی را افزایش بدهد.
اما راهحل چیست؟ من از ابتدا به این اعتقاد داشتم که توان داخلی را نباید با محدودکردن سایر فناوریها رشد بدهیم. من باور دارم، ما باید بتوانیم در کنار همه فناوریهایی که وجود دارد، تولید و توان داخلیمان را از نظر دانش فنی و رقابتپذیری ارتقا بدهیم نه اینکه با بستن یک سیستم سعی کنیم شرایط رشدمان را مهیا کنیم.
برخوردهای ناموفقی که در گذشته در مورد ابزارهای فناورانه مثل ویدئو و ماهواره وجود داشت و موفق نشد، نشان میدهد بستن و فیلترکردن راه چندان مناسبی برای قانعکردن مخاطب نیست و نتیجه خوبی نمیدهد. زمانی در گروهی که با ماهواره مقابله میکردند، ایننظر مطرح شد که بهجای جمعکردن ماهواره اگر پوششدهی صدا و سیما را در همهجای کشور برقرار کنیم و تولید محتوای خوبی داشته باشیم، میتوانیم مخاطب را جذب کنیم. این روش بسیار بهتر از جمعکردن ماهواره است و میتواند مخاطب را اقناع کند. چند سال از آن روزها گذشته و هنوز در برخی مناطق کشور پوششدهی
صدا و سیما وجود ندارد و متأسفانه تمرکز همچنان روی جمعآوری و بستن است.